در اندرون من

به نام خدایی که در جان من است ...

در اندرون من

به نام خدایی که در جان من است ...

در اندرون من

‍ سخن در اندرون من است .
هرکه خواهد سخن من شنود در اندرون من در آید...
شمس تبریزی

۱۲ مطلب در خرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

۳۱
خرداد

 

**********

اللّهُمَ اغْفِرْ لِی الذُّنُوبَ الَّتِی تَحبِسُ الدُّعاء

مهربانا ببخش آن گناهانى را که مانع قبول دعاهایم می ‏شود...

-الهی
+جانم؟
-العفو
+باشه
-الهی
+جانم؟
-العفو
+باشه
-الهی
.
.

.

مهربانا ببخش گمهربانا ببخش گناهی که دعایم را حبس می کند و باران بلا بر من می بارد  ناهی که دعایم را حبس می کند و باران بلا بر من می بارد 

۲۹
خرداد

عکس:ناشناس

**********

سالهاست که این دل در هوایت می پرد

حسرت یک دانه گندم از سرایت ، می برد

سالهاست در آرزوی دیدن باب الجواد

دیده ام صدها گوهر در جان خود می پرورد

۲۷
خرداد

عکس :سید رضا سعیدزاده

**********

چقدر کلافه ام. اصلا نمی دونم باید چکار کنم واین ندونستن خیلی آزاردهنده ست.

اینکه کار خاصی نکنی و منتظر باشی تا معجزه ای که تازه باورش کردی رخ بده و به ظهور برسه، خیلی سخته.

اینکه همه چیز به اون معجزه ختم بشه و در گرو اون باشه سختره چون دیگه واقعا نمی تونی کاری بکنی و فقط باید منتظر باشی .

کلا انتظار سخته. منتظر بودن برای چیزی که نمی دونی چیه ؟ کی رخ میده ؟

وقتی سختره میشه که باورت به این معجزه ، قلبی باشه ونه یه چیز گذرا ، آن هم اوقاتی که حالت خوبه.

چون اون وقت حتما منتظری که رخ بده. به اینکه هر باور قلبی یه روزی اتفاق می افته سخت ایمان دارم.

البته  هنوز شک دارم که این باور قلبی شده یا نه ؟ فقط سعی کرده و خواهم کرد که قلبی باشه.

من با باور قلبی منتظر یه معجزه ام که نمی دونم چیه ؟

۲۶
خرداد

عکس :ناشناس

**********

این دهــان بستی دهــانی باز شـــد
کـو خـورنده‌ی لــقمـه های راز شـــد
لــب فـروبــند از طـعـام و از شـــــــراب
ســـوی خوان آسـمــانی کن شـــتاب
گـر تــو این انبان ز نـان خــالی کـــنی
پـر زگـــوهــــر هـــای اجــــلالی کـــنی
طــفل جـان از شـیر شــیطان بــاز کن
بــــعـــد از آنـــش بـا مـــلک انـــباز کــن
چند خوردی چرب و شیرین از طـعــام
امـــتحـــان کــن چـــند روزی با صــیام
چــند شــب ها خواب را گشتی اسیر
یــک شـــبی بــیدار شــو دولـــت بـگیر

مثنوی معنوی - مولوی

۲۶
خرداد

عکس :ناشناس

**********

تو می روی

و بغض رفتنت

چنگ می زند بر گلویم 
گویی تقاص می گیرد

از هزاران فریاد "دوستت دارم "هایی که هرگز آوا نشد. 

تو می روی

و تقلای روحی سرکش 

مرا در خود ذوب می کند 
و من همچو غریقی پیچیده در اوهام 

پس زده می شوم از امواج بودن ... 
اکنون ،همچو لاشه ای تنیده در افسوس هرگز ندیدن

آرمیده ام در خلاء. 

۲۴
خرداد

عکس:ناشناس

**********

خدای من

امشب پر از اشوبم

طوفانی ام

گم کرده راهم

رها شده در خویش،

بیزار از کرده پیشین

مامنی می جویم برای پناه ،

پناهم باش

آرام دل بی قرارم باش ...

۱۹
خرداد

عکس:ناشناس

**********

دلم گرفته از هوای رفتنت ، ولی

ز سر برون نمی رود خیال منظرت

تو آن پرنده مهاجری که بی کسی

غمی نهاده از ازل به دامنت

رها شو از فریب هجرت و بگیر

سراغی از هوای بی مثال موطنت

اگر هوای بی کسی رها کند تو را ز بند

رها شوم ز زندگی برای هر پریدنت

۱۴
خرداد



 

عکس: محمد دهقانی

**********

ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﻋﺎﺷﻖ ﺑﻮﺩ

ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺁﺳﺎﻧﯽ ..

ﻣﻦ ﺧﻮﺩﻡ

ﭼﻨﺪﺳﺎﻟﯽ ﺳﺖ ﮐﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﻫﺴﺘﻢ

ﻋﺎﺷﻖ ﺑﺮﮒ ﺩﺭﺧﺖ

ﻋﺎﺷﻖ ﺑﻮﯼ ﻃﺮﺑﻨﺎﮎ ﭼﻤﻦ

ﻋﺎﺷﻖ ﺭﻗﺺ ﺷﻘﺎﯾﻖ ﺩﺭﺑﺎﺩ

ﻋﺎﺷﻖ ﮔﻨﺪﻡ ﺷﺎﺩ !

ﺁﺭﯼ

ﻣﯿﺘﻮﺍﻥ ﻋﺎﺷﻖ ﺑﻮﺩ

ﻣﺮﺩﻡ ﺷﻬﺮ ﻭﻟﯽ ﻣﯿﮕﻮﯾﻨﺪ

ﻋﺸﻖ ﯾﻌﻨﯽ ﺭﺥ ﺯﯾﺒﺎﯼ ﻧﮕﺎﺭ !

ﻋﺸﻖ ﯾﻌﻨﯽ ﺧﻠﻮﺗﯽ ﺑﺎ ﯾﮏ ﯾﺎﺭ !

ﯾﺎﺑﻘﻮﻝ ﺧﻮﺍﺟﻪ،

ﻋﺸﻖ ﯾﻌﻨﯽ ﻟﺤﻈﻪ ﯼ ﺑﻮﺱ ﻭ ﮐﻨﺎﺭ !

ﻣﻦ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﻢ ﭼﯿﺴﺖ

ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﮔﻮﯾﻨﺪ ..

ﻣﻦ ﻧﻪ ﯾﺎﺭﯼ ﻧﻪ ﻧﮕﺎﺭﯼ ﻧﻪ ﮐﻨﺎﺭﯼ ﺩﺍﺭﻡ …

ﻋﺸﻖ ﺭﺍ ﺍﻣﺎ ﻣﻦ،

ﺑﺎﺗﻤﺎﻡ ﺩﻝ ﺧﻮﺩ ﻣﯿﻔﻬﻤﻢ !

 

ﻋﺸﻖ ﯾﻌﻨﯽ ﺭﻧﮓ ﺯﯾﺒﺎﯼ ﺍﻧﺎﺭ ...

فروغ فرخزاد

۱۴
خرداد

**********

دیگر برای داشتن چیزی سماجت نخواهم کرد

انچه که سهم من است ، به من خواهد رسید

ما بقی اسباب لبخند خداست...

۱۴
خرداد

**********

چقدر به خودم ظلم کرده ام

به عقل ام که می شد پُرش کرد از چیزهای نابی که هرگز به آن خطور نکردند.

به دلم  که همیشه محروم ماند از خواسته هایش ،

مثل کودک محجوبی که  حیای کودکانه اش هرگز اجازه نداد ،

بیشتر از جیب پدرش ، آرزو کند.

به کودکیِ ناکامم که همیشه درحسرت اندیشه های کودکانه ، قربانی بلوغ زودرس شد.

چقدر به نوجوانی ام ظلم کرده ام که در قمار نوشتن چند خط شعر ، دلم را باختم

بله من به خودم ظلم کرده ام

من به تمام سلولهای انفرادی ذهنم که تصویری ، شعری ، کلام نگفته ای در آنها محبوس ماند ، ظلم کرده ام

و چه ظالمانه هنوز هم ، احساسات جو گندمی جوانی ام را به حساب نمی آورم.