می نویسم از خودم ...
سه شنبه, ۲۷ مهر ۱۳۹۵، ۰۱:۱۹ ب.ظ
**********
می نویسم از کسی که هرگز نبوده است .
کسی که در تلاطم زندگی همواره بر بادبانهای شکسته ام دمیده است .
لحظه های شیرین بازی های کودکی و
پوچ انگاری های دوران نوجوانی را همواره ، همراه من بوده ...
روزگاران دور را تداعی گر است .
کسی که با بودنش ، نداشتن را به چالش می کشد .
دلگرمی شبهای سرد زمستان من است و نسیم خنک سحرهای تابستانم.
امید لحظات از خود گسستنم می شود و گره می زند بند ناامیدی هایم را .
دلخوشم می کند به روزگارانی که خوشایند من است .
می نویسم از خودم ...
- ۹۵/۰۷/۲۷